راوی: احمد شاملو
فدریکو گارسیا لورکا ، شاعر شهیر اسپانیا ، در5 ژوئن 1898 در دهکده ى «فونته واکه روس» در منطقه ى وگا در نزدیکى گرانادا متولد شد . پدرش کشاورزى ثروتمند و مادرش معلمى از خانواده اى متشخص بود.
لورکا تا یازده سالگی خود را در زندگى روستایى در وگا غرق کرد وهمین باعث ارتباطش با مردم عادى شد.افرادى همچون کارگران زراعى و کولیان آوازخوانی که آوازهاى سنگین «کانته خوندو» را می خواندند. در این سال ها لورکا توانست ارتباطى بى واسطه با طبیعت برفرار کند و آوازها،داستان ها، قطعه ها و ترجیع بندهاى عامیانه را از خدمت گزاران پیر بیاموزد
بی گمان ترانه هاى عامیانه از ناب ترین اشعار و آهنگ کلام آن ها نیز آن گونه که شومان می گوید سرچشمه ى بی پایان زیباترین ملودى ها مى باشد . ادبیات عامیانه اى که لورکا در کودکى آموخت،بعدها به زیبایى در اشعارش بازآفرینى شد. حتا در قطعه ى «زن خیانت کار» آن گونه که برادرش فرانسیسکو مى گوید ناخواسته در سه سطر اول شعرش ترانه ای که از یک قاطرچى شنیده بود را آورده است .
هرچند مادر لورکا او را به یادگیرى موسیقى و موضوعات ادبى تشویق مى کرد اما پدرش اصرار مى کرد که لورکا مطالعات خود را به حقوق محدود کند . اما او بیش از مطالعات درسى اش به خواندن آثار کلاسیک مى پرداخت . به خصوص نمایش نامه هاى یونانى و آثار شکسپیر،ایبسن،مترلینگ و همچنین آثار نویسندگان متعلق به نهضت ادبى 98 همچون ماچادو، اونامونو،آسورین وشاعران رومانتیکى همچون روبن داریو یا خوان رامون خیمه نس .
اما درباره لورکا بگذارید خود شاملو بگوید:
” لورکا هرگز یک شاعر سیاسی نبود اما نحوه برخوردش با تضادها و تعارضات درونی جامعه اسپانیا به گونه ای بود که وجود او را برای فاشیستهای هواخواه فرانکو تحمل ناپذیر می کرد. و بی گمان چنین بود که در نخستین روزهای جنگ داخلی اسپانیا – در نیمه شب 19 اوت 1936 – به دست گروهی از اوباش فالانژ گرفتار شد و در تپه های شرقی گرانادا در فاصله کوتاهی از مزرعه زادگاهش به فجیعترین صورتی تیر باران شد بی آنکه هرگز جسدش به دست آید یا گورش شناخته شود.”(نقل از سایت شاملو)